فان ویدز، خنده رو مهمون کن!

یه روز داشتم توی خیابون راه میرفتم و یهو چشمم به یارو افتاد که مثل اینکه از خواب بیدار شده باشه، تازه فهمیدم که تربیتشو با دوتا شلغم عوض کرده! 😄 هرچی میگفتیم آقا شما اینجا چی کار میکنی، میگفت قهرمانم! 😂 یادش رفته بود که قهرمانها هم باید ادب داشته باشن! حالا از همه بیشتر همش توی آینه نگاه میکرد که ببینه چطوری میشه قهرمان خودِ خودش بشه! 😂 مردم هم با چشماشون داشتن بهش نشون میدادن که تو نه قهرمان، نه سوپرمن، فقط یک کم از آینه فاصله بگیر که احتمال داره شکستگی ایجاد کنه! 😄 و نکته مهم اینه که هیچوقت یادت نره، تربیت از تفنگ هم بیشتر مهمه! همین طوری بزنیم توی دهن این قهرمانا، شاید یک روزی یه چیزایی یاد بگیرن! 😂

درود بر همه‌ی دوستای خلاق و شاداب! 🤣 بیایید با هم یه کمدی کوچولو توی زندگی‌مون بسازیم. تصور کن که یک روز صبح بیدار بشی و ببینی چای تو به جای دراز کشیدن توی فنجون، روی میز شروع به رقصیدن کرده! چای هم که به این شلوغی‌ها عادت نداره، می‌گه: 'من اینجا برای آرامش هستم، نه برای نمایش!' 😂 یا شاید توی راه رفتن به مدرسه یا محل کارت یک دفعه با یک گربه مواجه بشی که تا می‌اد تا می‌چرخی توی پرچم کشور! خلاصه اینکه زندگی بدون کمی خنده و شوخی مثل کیکیه که شکرش رو فراموش کردی! 😜 امیدوارم هر روزت پر از خنده و ویدیوهای بامزه باشه! یادت نره بمونی همیشه خلاق و خوشحال!

پسر باید جنگی باشه! چرا که نه! وممکنه کسی فکر کنه که جنگجو بودن تنها در میدان نبرد معنی داره، ولی واقعیت اینه که ما توی زندگی روزمره هم یه جنگجو می‌خواهیم. مثلاً وقتی که دوتا پیتزا توی یخچال داری و فقط یک نفر می‌تونه بخوره، همون‌جا جنگ و گزیرو اتفاق می‌افته! یا وقتی خودت رو مجبور می‌کنی تا آخر فصل سریال رو ببینی و به زود خوابیدن فکر کنی. برای اینا، پسر باید جنگجو باشه، نه فقط با اسلحه بلکه با چنگ و دندون برای حقوق پیتزاها و خواب‌های ناتمام! 😂 چه کسی می‌دونه شاید روزی به عنوان قهرمان خواب‌های از دست رفته‌مون هم شناخته بشیم. پس پسر باید جنگی باشه! اون به هیچ وجه نمی‌تونه اجازه بده که لحظات شیرین از دست بره.

آیا شما هم مثل من عاشق اخبار مربوط به سلبریتی‌ها هستید؟ حالا فکر کنید! خواهر پژمان جمشیدی توی استوری‌اش اعلام کرده که پژمان تا ساعات آینده آزاد خواهد شد! انگار تازه از زندان خیاط‌ها در اومده و حالا می‌خواد دکمه‌های پیراهنش رو درست کنه! 😂😂 بگذارید فکر کنیم، شاید اون فقط در حال ناز کردن بود! این عزیزان سلبریتی همیشه مشغول خلق حواشی جدید هستند. البته اینکه ایشون بعد از آزادی چه کار می‌کنه، فقط زمان مشخص می‌کنه. شاید بره توپ بازی یا یکراست بره سراغ لست دوستیابی! 😂😂 حالا هر کسی راهی داره، ما هم منتظر خواهیم موند تا باخبر بشیم پژمان درس زندگی رو از کجا زده! 🤣

قانون اول فروش: دوست عزیزم، همیشه روی مشتری‌هات شناخت داشته باش. فرض کن که داری با یک مشتری تازه ملاقات می‌کنی که نمی‌دونه چای داغ رو باید با چطوری بخوره! 😂 بیایم یه نفس عمیق بکشیم و باور کنیم که هر کسی یه سلیقه عجیبی داره. برای بعضی‌ها، مشتری یعنی کسی که روزی یکی از دو جفت جوراب و یک چای دمنوش سرش رو کلا بکنه! 🎉 بدون شک، اگر بخوای بفهمی چه چیزی باعث میشه مشتری‌هات خوشحال بشن، باید یکم پژوهش کنی (آره درست خوندی، پژوهش! نه غاز با مرغ!). با شناختی که از مشتری‌هات به دست میاری، می‌تونی «ساختن رابطه» رو به عنوان یک شغل جانبی شروع کنی! 😉 یادت نره که هر مشتری یه داستان داره، ممکنه توی کافه بیاد بگه: «من با کافی شاپ عزیزم خداحافظی کردم!»، باید تو هم به عنوان مشاورش، بهش بگی: «خب، شاید وقتش رسیده که با خودت به یک پیتزا بخوری!» حواست به مشتری‌هات باشه و ازشون یاد بگیر، هیچ راه بهتری برای فروش وجود نداره! 😄

داشتم توی اینترنت میچرخیدم که به یک تصادف عجیب و غریب برخوردم! داستان از این قراره که یه مهاجر غیرقانونی تو آمریکا پشت فرمون نشسته و در حال آشپزی بود! بله، درست خوندید! مثل اینکه داشتن سوشی توی ماشین درست کنی خیلی عادیه! 🤪 حالا فرض کنید بجای پیک، غذای خود را از یک کامیون آتشین بیارید! وقتی که پشکل پناهنده و مهاجر میپذیری، کم کم یاد میگیری که زندگی چقدر خطرناکه و امنیت بقیه مردم هم به خطر میفته! اینا رو میگم که بگم: آشپزی پشت فرمون فقط تو کارتون ها خوبه! 😂

باز هم بی اعتنایی به جاذبه، مثل اینکه هیچ چیزی ما رو زمین نمی‌زاره! 😄 می‌دونید چرا؟ چون بعضی‌ها هنوز هم به نیوتن اصرار دارن که فرمول گرانش رو مطرح کنه، در حالی که ما خودمون در علم بی‌وزنی پیشرفت کردیم! 😆 مثل این می‌مونه که اگر کسی توی پارک به شما بگه، 'سعی کن سقوط نکنی!' و شما هم جواب بدید: 'آخه برادر من، زدم به سختی!' حالا بیایید یکم خنده رو با هم شریک بشیم. با بی‌اعتنایی به نیروهای طبیعی، ما در واقع داریم نیوتن رو با همه اشکالاتش به چالش می‌کشیم! یعنی به نظر می‌رسه ما رازی داریم که وزن گرانش رو قبول نکردیم. جاذبه می‌گه: 'من یاکو مجبورم بشینم!' و ما هم می‌خندیم و می‌زنیم به دل زمین. 😂 اگر شما هم احساسی شبیه به این دارید، پس بیایید در دنیای بی‌جاذبه ادامه بدیم و کمی دیوانگی به روزمرگی خودمون اضافه کنیم! اگه این حرف‌ها رو می‌پسندید، بیا به گروه ما بپیوندید و تماشا کنید چطور جاذبه رو دور می‌زنیم! 🌌

آقا، بیست میلاد محمدی رو دیدین؟ یهو بیست و یک کشید! 😂 بنده خدا شانس آورد گردنش نشکست! فکر کن اگه میشست قطع نخاع میشد! واقعا دیگه این حرکات تو لیگ ایران باید ممنوع بشه! یکم انصاف داشته باشیم بچه ها! 💔 فوتبال هم شده مثل یک فیلم هالیوودی، هر لحظه یک صحنه اکشن! یکی بیاد قانون بگذاره که اگر بازیکن بخواد کشیده بزند، اول بیاد با خودم مشورت کنه! 🤷‍♂️ لیگ ما هم شده مثل یک مسابقه جالب! فقط زحمت بکشیم وقتی میریم استادیوم یک میکروفن هم ببریم و کل تهییج رسانه‌ای که داریم رو با صدای بلند اعلام کنیم! 😂 بیایید بیایید تفریح کنیم! فوتبال فقط فوتبال نیست، یه کمدی خنده‌دار هم هست! بنابراین، لطفا دیگه این چرت و پرت‌ها رو بس کنید و بزارید ما هم از دیدن فوتبال لذت ببریم! ⚽️

دوستای گل، وقتی به چشمای کسی می‌نویدش یه غلط کردم خاصی موج می‌زنه، اون موقع می‌فهمی کجا رفتی! 😂 انگار کسی یه سوال سخت رو به تو داده، بعد یهو می‌پیچی راست توی یه حمله فکری و می‌خواهی از بس که گیج شدی، فرار کنی! 😂 بله بله، این لحظه‌ای است که حتی کبوترها هم توی پروازشون می‌لغزند! حالا گاهی وقت‌ها نه تنها جواب سوال رو فراموش می‌کنی، بلکه اسم خودت رو هم فراموش می‌کنی! بیایید یه تیکه بزنیم دیگه، چشما رو ببندید و سعی کنید از روی پاسخ‌های درست رو حدس بزنید! 🤔 حالا که همه این سوالات سخته و جواباش هم مشکل، حداقل بیاید به جاش باهم به این فکر کنیم که دیگه حق نداریم به قاصدکای شکست‌خورده بگیم! 😂

خب دوستان، بیایید یک مقایسه از دو سریال معروف انجام بدیم! یکی سریال ایرانی یوسف پیامبر هست و دیگری یک سریال مصری که باید برم دو سه ساعت دیگه دنبالش بگردم! 😊 ولی راستش رو بخواید، وقتی کاربرهای مصری نظر می‌دادن که «سریال‌های ایرانی یه چیز دیگه‌ست»، یک حس غرور ملی توی دلم پیدا شد. یعنی هنوز هم قربون صدقه سنت‌های خودمون می‌ریم! حالا هرچند که شاید کاهنان معبد آمون راحت‌تر از ما فارغ‌البال درباره این دو سریال نظر می‌دادن، اما ما هنوز هم با شیرینی و شور و عشق سریال‌های ایرانی رو نقد می‌کنیم. حالا خوب که فکر می‌کنم، شاید کلا باید یک مشاور برای مقایسه‌ی سریال‌ها استخدام کنیم! 😄 تا اون موقع، بیایید با هم به تماشا بشینیم و نظراتمون رو با سلام و صلوات منتشر کنیم! حتماً یادتون نره که نظر بدید، وگرنه به کاهنان آمون برمی‌خوریم! 🔮

عروس و دامادی که از قشنگ‌ترین‌ها هستند، مثل دو تا شکلات خامه‌ای که توی یک کیک تولد خوابیدن! 😄 حالا، این دو تا گل خوشگل برن توی مراسم، همه میگن: "آفرین! عوض این که توی کارخونه تعطیل بشن، رفتن توی عروس و داماد شدن!" عروس با لباسش که مثل درخت کریسمس می‌درخشه و داماد که مثل یک سوپرمن نفوذپذیر به نظر میاد، میرن توی مراسم و همه رو شگفت‌زده می‌کنن. در واقع، اگه عروس و داماد از پیتزا خوششون میاد، یعنی این شادی تا آخر عمرشون پازلی از خوشمزگی خواهد بود! 🎉 حالا دست نوازش بر سر عروس و داماد! زندگی شادی برایشان ایجاد کند! 😉

چرا همیشه تو حموم دستگیره‌های بچه دزدی میشه؟ 🤔 شاید چون فکر میکنن میتونن باهاش موتور سواری کنن! 😂 حالا صابون جدید هم که اومده، کلافه‌کن‌تر از صابون قبلیه! مثل این میمونه که سعی کنی با صابون جدید بارفیکس بزنی، ولی در آخر فقط لیز می‌خوری و می‌خوری زمین! 🤣 نه فقط دستگیره‌ها، بلکه صابون‌ها هم تو حموم به ما می‌خندن! همیشه تو فکر این بودم که چرا حموم باید اینقدر صحنه‌سازی داشته باشه؟ 🤷‍♂️ از یه طرف صابون جدید، از سمت دیگه صابون قبلی، و در وسط ما که فقط می‌خواهیم یک دوش بگیریم و این همه روزگار رو فراموش کنیم! یهو یادمون میاد که دستگیره بچه‌سوز هم چقدر جلوی پادشاه‌های صابون خوش میگذره! 😂

شما تصور کنید که پژمان جمشیدی بعد از کلی حاشیه و ماجرا، بالاخره تبرئه می‌شود! 😄 تمام ایران مبهوت از این خبر خواهد بود که 'آقا پژمان' رسما برگردن شاخِ دنیا ایستاده! حالا مدیونید که ندیدید مردم تو خیابون‌ها چطوری جشن می‌گیرن! 🎉 شاید هم دور دور کنن و بفهمن که "آقا پژمان" همون کسیه که می‌گفت "من قهرمانم" اما حالا با این حکم تبرئه شده و دوباره بهمون یادآوری می‌کنه که زندگی همش توی چنگال بدخواهی و قهرمان‌ بازیه! 😂 این خبر و این روز، بیشتر شبیه یه اپیزود از سریال‌های کمدی خیلی خنده‌دار و شگفت‌انگیز به نظر می‌رسه! امیدواریم بعد از این تبرئه، پژمان یک حرکت اساسی برای ساخت فیلم جدیدش بکنه و این همه هیجان و روحیه رو توی فیلماش بگنجونه! و اینطوری همگی ما دوباره قهری‌ها رو فراموش کنیم و به کمدی‌هایش بخندیم! 🤪

🤣 رضا عطاران این بار در نقش خانوم! چقدر جالب شد عزیزم! حالا دیگه باید مراقب باشیم که مریم سعادت بیاد بهش حسودیش بشه! 😂 اگر عطاران این جور ادامه بده، ممکنه به زودی تبدیل به ملکه‌ی کمدی بشه! در واقع هر بار که او در تلویزیون ظاهر می‌شه، همه به این فکر می‌کنن که آیا من هم می‌تونم یه خانوم شگفت‌انگیز مثل اونه بشم؟! بیاید با هم بخندیم و به زندگی لبخند بزنیم، چون زندگی بدون خنده مثل یک کمیک بی‌نهایت بی‌مزه است! برای اطلاعات بیشتر درباره خانوم رضا عطاران یا مریم سعادت، حتماً این مقاله رو مرور کنید! 😄

خیابونی یا کرگدن؟ این سوال خیرا سوالی نیست، بلکه مثل سوالات علامت سوالی با دو دندون در حال بی‌خوابی داخل مغز ما می‌اید!😂 حضرت آدم، تو به چه چیزی بیشتر اعتماد داشتی؟ کرگدن با آن دُم قشنگش یا اون دوچرخه‌ای که توی خیابان افتتاح کردی؟ 😄 ولی درسته، خیلی‌ها کرگدن رو با خیابان قاطی میکنند. دقیقا مثل سالاد الویه‌ای که با نارنجک قاطی میشه!😜 پس بیایید بی‌خیال خیابان بشیم و به سمت کرگدن‌ها برویم! حواستون باشه! کرگدن‌ها هیچ وقت توی ترافیک گیر نمی‌کنند، یعنی حداقل توی ترافیک خیابان!😉🚧

دخترا! یکی بیاد اینجا بگه که آخر دنیا کجاست! چون یکی از دوستان ما تصمیم گرفته به مناسبت اتمام خدمت سربازی فرزندش، با یک خرید فوق‌العاده، باعث ترکیدن مغز همه ما بشه! دختره جانش رو بر روی آیفون ۱۷ پرومکس می‌گذاره، بعدش PS5 رو می‌خرد که همسرت چطور با سرگرمی رو به رو بشه! و همچنین اپل واچ، برای اینکه بتونه زمان خریدهای بعدیش رو بررسی کنه و به خودش بگه: 'همیشه برای خرید، زمان داری!' حالا اگه یکی پیدا کردید که با این همه هدیه، قدرت خرید از دستش نره، کجاست؟! چطوری می‌تونه همزمان با تمام این خریدها، باز هم عاشق بمونه؟ پس بزنید اینجا و جواب بدید! خیلی‌ها به این بزرگی فکر نمی‌کنند! 😆💳💖

سلام رفقا! امروزه در خیابان آیزنهاور، یعنی همون خیابان آزادی که وقتی اسمش نیاد، گلابی می‌شود! الان شما فکر می‌کنید چرا این خیابون رو به اسم آیزنهاور نامگذاری کردند و تابلو رو رونمایی کردند؟ شاید شهردار تهران در آن زمان، به جایی رسیده که می‌گفت: "می‌خوایین آزادی رو آیزنهاوری کنیم؟" 😂 ولی واقعاً، چه جالب که در آذر ۳۸ همشهری‌هاش رو به خیابان آیزنهاور دعوت کرده بودند. راستش رو بگم، فکر کنم آذر ۳۸ هم فقط برای پاییز بی‌نظیر و چای داغ بوده! پس بهتره تو سرمای زمستونی، هر وقت از خیابان آیزنهاور رد می‌شین، یادتون باشه که اینجا تاریخ رو می‌بینید که مثل برف در زمستون می‌باره! ❄️🚶‍♂️

جدی می‌گم، اگه یه بازیگر مرد بره توی خیابون با یک دوتا سلفی به خانم‌ها گیر بده و بگه: "ببخشید، لطفاً بگین چطور می‌تونم قلب شما رو بربا؟"، وای خدای من! دیگه حساب کن که همه‌ی دنیا دمار از روزگارش درمیارن! خبرنگارها صف می‌کشند جلوی در خونه‌اش که: "آیا شما جدی هستید یا فقط برای تبلیغ فیلم جدیدتون این کارا رو می‌کنید؟"، چون حقیقتش اینه که مردها خیلی بیشتر از ما خانم‌ها به توهم می‌زنند! فکر می‌کنن با این کار می‌تونن سریال عشق و عاشقی بسازند! ولی به نظر شما این کارا شوخی کردند یا واقعاً به عشق معتقدند؟ حالا که بحثش به اینجا کشیده، بیاید بنویسیم: "هر چی گاز داره، طلا هم داره!" ولی اینجا درج بکنیم، منتظرم: "آیا این جور رفتارها در جامعه ما پسندیده است یا نه؟" چون به هر حال ما توی یک دنیای آزادی زندگی می‌کنیم، مگرنه؟!

بزنید به تخته! خیلی جالبه که سام درخشانی، بهترین دوست پژمان، توی این مدت هیچ عکسی از خودش نذاشته و کلی توی کما به سر می‌بره! انگار که هیچ حادثه‌ای نیفتاده! 😄 حالا چرا میثم بائو داره هر لحظه به این فکر می‌کرد که چطوری میشه به داد دخترها بیاد! 😂 حالا اگه یک روز توی خونه‌اش جمع بشن، میگه: "خب بچه‌ها، من هنوز زن دارم، خواهرزاده‌ام نباشی، دختر ګډوغم!” فکر می‌کنید دخترها باور می‌کنن؟ میثم به خدایی شوخی نکنین! 😂 خوش به حالش که زن داره وگرنه اون دخترها تا برسن، مگه کم دعوتش کرده! بیایید با هم دیگه این ماجرای بامزه رو بررسی کنیم!

دوستان، فرزاد حاتمی، ستاره سابق استقلال، امروز به عنوان تنها شاهد دادگاه پژمان جمشیدی اومده! یعنی چه خبر؟ حالا پژمان توی دادگاه چی کار کرده بود که این‌قدر شوکه شده؟ ولی نگران نباشید، پژمان اول هفته آینده آزاد میشه! فکرشو بکنید؛ بعد از چند روز رنج و عذاب، دوباره می‌تونه برگرده به دنیای فوتبال و شوخی‌هایش با همه! حالا همه با کنجکاوی نظاره‌گرن که آیا فرزاد در دادگاه به پژمان گفت: "بهت می‌گفتم با دست راست شوت نزن!" یا نه؟ 😂 بلاشک این دادگاه هم مثل یک مسابقه فوتبال پر از حاشیه و شوخی‌هامون خواهد بود. باید ببینیم حکمش چطوری در میاد! برویم موزیک شاد بگذاریم و منتظر خبرهای جدید و بامزه از فضای فوتبال کشور باشیم! 🎉⚽️