دختر خالم بعد از ۴۸ ساعت مهاجرت! 🤣 فکر می‌کنید چه چیزی برایش پیش اومد؟ در حالی که ما روزی هزار بار با پیام‌ها و ویدیوهایش میخندیم، او توی فرودگاه اعلام کرد: "من اینجا رو دوست ندارم، اینجا همه جا سوپرمارکته! من می‌خواستم به کافه‌های باحال برم!" 😂 حالا هم گفته با هر استیکر تلگرامی که استفاده می‌کنه، باید بیست دلار بپردازه!😂 اون تازه فهمیده که بجای خریدن جوجه کباب باید خودکشی‌های خلاقانه بکنه و غذا درست کنه. حالا هر بار ازش می‌پرسیم که حالش چطوره، میگه: "خیلی خوبم، جز وقتی که دلم واسه جوجه کباب و نون سنگک تنگ میشه!" 😂 زندگی مهاجرت یعنی تمام حقوقت رو خرج الکلی‌ها و کافه‌های شیک کنی، اما در عوض با هر کاسه‌کبابی که می‌خوریم، ما رو یاد اشتهاش می‌ندازه! حالا برای ما هم دعا کنید که به زودی یکی از این غذاها بیاد توی فرودگاه ایران!

مهاجرت, دختر خاله, خنده, جوجه کباب, غذای ایرانی, طنز, خاطره, جوک, زندگی مهاجرت, کافه